هشتمین سالگرد ازدواج
شمع هشتمین سالگرد ازدواجمون توسط مانی نخودچیه مهربون فوت شد وقتی رفتم کیک بخرم گفتم بزار یه کیکی بخرم که مانی هم خوشحال بشه و تو هم تا کیک رو دیدی میخواستی ماشینای روشو برداری که بهت گفتم صبر کن چند تا عکس بگیریم بعدش بهت میدم و تو هم مثل یه بچه خوب به حرف مامان گوش دادی هرچند همه هوش و حواست به ماشینا بود.برای عکس انداختن هم که خیلی خوب بامون همکاری کردی و حتی وقتی میخواستیم با بابایی عکس دوتایی بگیریم تو هم سریع خودتو میرسوندی تا جا نمونی .امیدوارم همیشه سالم و خوشحال کنار هم بمونیم. &nb...
نویسنده :
مامان مریم
14:00